عشق ...

محبت و مهربانی

عشق ...

محبت و مهربانی

بخندیا

  • آغوش پارکینگی است که جریمه ندارد !!! بوسه تصادفی است که خسارت ندارد !!! . . . . . چیه دنبالم راه افتادی!؟

  • دوتا نی نی پیش هم خوابیده بودن, پسره به دختره میگه: تو دختلی یا پسل؟ دختره میگه: نمی دونم, پسره میگه: بذال من بلم زیل پتو ببینم, میره و میاد میگه: تو دختلی, دختره میگه از کجا فهمیدی؟؟؟؟میگه: آخه جولابات صولتیه

  • می دونی LOVE مخفف چیه؟
    L :
    لایق دوست داشتن بودن
    O:
    امید به آینده ای روشن
    V:
    وفاداری در عشق
    E:
    انرژی هسته ای حق مسلم ماست

  • مرد، این موجود بیچاره!
    وقتی به دنیا میاد، همه حال مامانشو می پرسن! وقتی ازدواج می کنه همه می گن چه عروس خوشگلی! وقتی می میره همه می گن بیچاره زنش!



چنتا نکته جالب!

۱.بچه بودیم دخترا عاشق عروسک بودن و پسرا عاشق مردای قوی....بزرگ شدیم دخترا عاشق مردای قوی شدن و پسرا عاشق عروسک

۲.میگن لبخند ربطی به مرگ نداره ولی تو بخند تا من برات بمیرم

۳.سر قبر شخصی نوشته شده بود : کودک که بودم می خواستم دنیا را تغییر بدهم وقتی بزرگتر شدم متوجه شدم که دنیا خیلی بزرگ است من باید کشورم را تغییر بدم بعد ها کشورم را هم بزرگ دیدم و تصمیم گرفتم شهرم را تغییر دهم . در سالخوردگی تصمیم گرفتم خانواده ام را متحول کنم . اینک من در آستانه مرگ هستم می فهمم که اگر روز اول خودم را تغییر داده بودم شاید می توانستم دنیا را هم تغییر دهم

۴.می دونی چرا وقتی میخوای بری تو رویا چشمهات رو میبندی؟؟؟؟ وقتی میخوای گریه کنی چشمهات رو میبندی؟؟؟ وقتی میخوای کسی رو ببوسی چشمهات رو میبندی؟؟؟؟ چون قشنگ ترین چیز های این دنیا قابل دیدن نیست

۵.مرد دوستی را کشف کرد و عشق اختراع شد. زن عشق را کشف کرد و ازدواج را اختراع کرد! مرد تجارت را کشف کرد و پول را اختراع کرد. زن پول را کشف کرد و « خرید کردن » اختراع شد! از آن به بعد مرد چیزهای بسیاری را کشف و اختراع کرد. ولی زن همچنان مشغول خرید بود

از طرف :majnoon

عشق چیست؟

عشق چیست؟

شاگردی از استادش پرسید: عشق چیست؟

استاد در جواب گفت: به گندم زار برو و پرخوشه ترین شاخه را بیاور. اما در هنگام عبور از گندم زار، به یاد داشته باش که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی.

شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت. استاد پرسید: چه آوردی؟

و شاگرد با حسرت جواب داد: هیچ! هر چه جلو می رفتم، خوشه های پرپشت تر می دیدم و به امید پیدا کردن پرپشت ترین، تا انتهای گندم زار رفتم.

استاد گفت: عشق یعنی همین!

 

 

به کودکی گفتند  عشق چیست  گفت بازی   به نوجوانی گفتند عشق چیست گفت رفیق بازی             به جوانی گفتند عشق چیست گفت پول و ثروت         به پیره مردی گفتند عشق چیست گفت عم  ر         به عاشقی گفتند عشق چیست  چیزی نگفت اهی کشید و سخت گریست.

 

عشق رازی است مقدس برای کسانی که عاشقند عشق برای همیشه بی کلام می ماند  اما  برای کسانی که عشق نمی ورزند  عشق شوخی بی رحمانه ایی بیش نیست.

 

 

یه روز عشق ودیونگی و فضولی داشتن بازی می کردن عشق رفت پشت یه بوته گل سرخ قایم شد فضولی جاشو به دیونگی لو داد  دیوونگی یه خار فرو کرد تو بوته ی      گل سرخ      خار رفت  توی چشم عشق وعشق کور شد از اون به بعد بودکه دیونگی شد عصای عشق

 

عشق یکجانبه، سؤالی است که بی جواب مانده است

عشق کور نیست، فقط نمیبیند

قلب چشمه است

و رود خانه زبان

کلمات و اعمال را در یک ترازو وزن نمیکنند

فقط بلبل میتواند گل سرخ رابشناسد

 

زندگی را هر طور نگاه کنی زیباست!

 

من در این خانه به گمناکی نمناک علف نزدیکم

من صدای نفس باغچه را می شنوم

و صدای ظلمت را ، وقتی از برگی می ریزد

و صدای سرفه روشنی از پشت درخت،

عطسه آب از هر رخنه سنگ،

متراکم شدن ذوق پریدن در بال

و ترک خوردن خودداری روح

من صدای قدم خواهش را می شنوم....

(سهراب سپهری)