عشق ...

محبت و مهربانی

عشق ...

محبت و مهربانی

بوسه

 

لبش به بوسه گرفتم شبی دراز و هنوز **** چه نوش ها که به لب دارم، از لب و دهنش

************************************

خونخوارگیم ببین، که هوسمند و عطشناک **** در بوسه ی شیرین، لب سوزان تو جستم

************************************

دوش در بستان به مستان، بوسه دادی رایگان **** چون رسد نوبت به ما، بستان و مستان می کنی؟

************************************

بیا دلبر بغل تنگت بگیرم **** نخی از موی شبرنگت بگیرم

نخی از موی شبرنگت نه چندون **** دو بوسه از لب قندت بگیرم

************************************

ز لب های تو، من یک بوسه می خوام **** بذار یک دم لبونت، روی لب هام

مکن این گونه جور و بی وفایی **** که هیچ و پوچه بی تو، عشق و دنیام (( برات راحتی - آشنا ))

************************************

لیوان ز لبت بوسه بگیرد، من لب لیوان **** دیدی ز لبت بوسه گرفتم به چه عنوان؟

************************************

گفته بودم که اگر بوسه دهی، توبه کنم **** که دگر با تو از این گونه خطاها نکنم

بوسه دادی و چو برخاست، لبت از لب من **** توبه کردم که دگر توبه ی بیجا نکنم

************************************

کاش آن آینه ای بودم من، که به هر صبح تو را می دیدم، می کشیدم همه اندام تو را در آغوش، سرو اندام تو با آن همه پیچ، آن همه تاب، آنگه از باغ تنت می چیدم گل، صد بوسه ی ناب

************************************

مرد گستاخی نیم تا جان در آغوشت کشم **** بوسه بر پایت دهم، چون دست بالاییم نیست (( سعدی شیرازی ))

************************************

مرا تا نقره باشد، می فشانم **** تو را تا بوسه باشد، می ستانم

و گر فردا به زندان می برندم **** به نقد این ساعت، اندر بوستانم (( سعدی شیرازی ))kiss